لطفا صبر کنید
مذهبی
وبلاگی کاملا مذهبی
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||
امروز ظهر شیطان را دیدم !
نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت…
گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند…
شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!
گفتم:…
به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟
گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟
شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی. شنبه 2 مهر 1390برچسب:, :: 6:20 :: نويسنده : سید محمد علی شفیعی در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دوانتهای چوبی می بست…چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد. ادامه مطلب ... شنبه 2 مهر 1390برچسب:شیعیان واقعی چه کسانی هستند؟, یعنی به چه کسی شیعه ی واقعی گفته می شود؟,چه رفتار و خصوصیاتی باید داشته , :: 12:30 :: نويسنده : سید محمد علی شفیعی
ادامه مطلب ... سلمان فارسی راوندی از ابن عباس روایت کرده، گوید سلمان برای من نقل کرد که من مردی پارسی زبان و از اهل اصفهان از دهی به نام «جی» بودم و پدرم دهقان(=بزرگ) آن روستا بود و من پیش پدر بسیار عزیز بودم تا حدی که مرا مانند زنان در خانه زندانی کرده بود و نمیگذاشت از خانه خارج شوم. دین من کیش زرتشتی بود و در آن کیش کوشش و خدمت زیادی کرده بودم تا جایی که به خدمتکاری آتشکدۀ زرتشتیان در آمدم. پدرم مزرعه بزرگی داشت و روزی بخاطر ساختمانی که مشغول ساختن آن بود نتوانست به مزرعه سرکشی کند و من را به جای خود فرستاد. در راه مزرعه گذرم به کلیسایی افتاد که متعلق به مسیحیان بود و صدای آنان که مشغول نماز بودند را شنیدم و از آن جهت که پدرم مرا در خانه زندانی کرده بود از وضع مردم خارج از خانه خبری نداشتم و وقتی آواز دسته جمعی آنان را شنیدم بر آنها وارد شدم تا اعمال و رفتارشان را ببینم و هنگامی که اعمال آنان را دیدم متمایل به دین و آیین آنان شدم و پیش خود گفتم: به خدا دین و آیین اینها بهتر از دین ماست و تا غروب نزد آنها ماندم و به مزرعۀ پدرم نرفتم. از آنها پرسیدم اصل این دین در کجاست؟ گفتند: در شام(کلیسای سریانی در سرزمین بوده است.) ادامه مطلب ... خدا زمین را در دو نوبت خلق کرد و کوه ها را ، روی زمین بنا نهاد و زمین را برکت داد . و خوراک اهل زمین را در چهار نوبت اندازه گرفت و پرستش کنندگان را تفاوتی نیست . ادامه مطلب ... شنبه 3 مهر 1390برچسب:, :: 14:0 :: نويسنده : سید محمد علی شفیعی مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوایی اش کم شده است. به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد. به این دلیل، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت. دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای وجود دارد. این کار را انجام بده و جوابش را به من بگو: ابتدا در فاصله 4 متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله 3 متری تکرار کن. بعد در 2 متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد. آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و خود او در اتاق پذیرایی نشسته بود. مرد به خودش گفت: الان فاصله ما حدود 4 متر است. بگذار امتحان کنم، و سوالش را مطرح کرد ... جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر به جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و همان سوال را دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. بازهم جلوتر رفت و به درب آشپزخانه رسید. سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت: " شام چی داریم؟" و این بار همسرش گفت: "مگه کری؟! برای چهارمین بار میگم؛ خوراک مرغ!" "گاهی هم بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم شاید عیب هایی که تصور میکنیم در دیگران است در واقع در خودمان وجود دارد!" درباره وبلاگ
![]() ![]() ![]() آخرین مطالب
![]() ![]() ![]() ![]() پيوندها
![]()
![]() ![]() ![]()
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |