و این چوپان در بین افراد آن منطقه از جهت زور و نیروى جسمى مشهور بود، همین كه آن حضرت نزدیك او رسید، چوپان عرضه داشت : آیا حاضرى با من كشتى بگیرى و زور آزمائى كنیم ؟
حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله اظهار نمود: تو قدرت وتوان مسابقه با مرا ندارى ، چوپان اظهار داشت : قول مى دهم اگر من برنده نشدم یك گوسفند براى تو باشد.
حضرت پذیرفت و چون با یكدیگر كشتى گرفتند پیامبر خدا صلوات اللّه علیه ، چوپان را بر زمین زد و در مسابقه كشتى برنده گردید، چوپان از جاى خود برخاست و گفت : آیا حاضر هستى یك بار دیگر با هم كشتى بگیریم ؟
حضرت فرمود: مطمئن باش كه تو برنده نمى شوى .
چوپان با غرور تمام گفت : اگر تو برنده شدى ، یك گوسفند دیگر از گوسفندان من براى تو باشد.
پس یك بار دیگر آن دو نفر مشغول كشتى گرفتن شدند؛ و چوپان تمام نیرو و توان خود را به كار گرفت ولى در مقابل آن حضرت نتوانست هیچ كارى انجام دهد ورسول خدا صلّى اللّه علیه و آله دوباره او را بر زمین انداخت .
هنگامى كه از جاى خود برخاستند، چوپان عرضه داشت : یا رسول اللّه ! تا كنون كسى نتوانسته بود در مقابل قدرت من دوام بیاورد مگر تو، پس حقّ با تو است ، اكنون اسلام خویش را بر من اعلان نما.
و چوپان ، قهرمانِ شكست خورده ، مسلمان شد حضرت دو گوسفند خود را به او بخشید و رفت .
حضرت صادق آل محمّد علیهم السلام حكایت فرماید:
روزى رسول گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله ، در جمع اصحاب خود، سر به سمت آسمان بلند نمود و تبسّمى كرد.
یكى از افرادى كه در آن جمع حضور داشت ، از آن حضرت سؤ ال كرد: یا رسول اللّه ! امروز شما را دیدم كه سر خود را به سوى آسمان بلند كردى و تبسّم نمودى ؟!
حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله فرمود: بله ، درست است چون كه متعجّب شدم از دو فرشته و ماءمور الهى كه از آسمان بر زمین وارد شدند تا اعمال یكى از بندگان خدا را - كه هر روز نماز خود را به موقع انجام مى داد - در نامه عملش بنویسند.
لیكن چون آن شخص را در محلّ عبادت خود نیافتند، هر دو فرشته به آسمان بازگشتند و به محضر ربوبى پروردگار عرضه داشتند: پروردگارا! بنده مؤ من تو را در محلّ عبادتش نیافتیم ؛ بلكه او در بستر بیمارى افتاده بود.
در این هنگام خداوند متعال فرمود: بنویسید، اعمال و عبادات بنده ام را تا زمانى كه او در پناه من ، مریض و ناتوان از عبادت و دیگر كارها است ، همانطورى كه در حال سلامتى ، او عبادت مرا انجام مى داد و شما اعمال و حسنات او را مى نوشتید.
سپس در پایان فرمایش خود افزود: همانا بر من لازم است ، پاداش بنده ام را در حال مریضى نیز بپردازم ؛ همچنان كه در حالِ سلامتى او چنین مى كرده ام
نظرات شما عزیزان: